دولوميت شکري

دولوميت شکري

دولوميت شکري، دولوميت درشت بلور با منشأ دياژنز مؤخر مي باشد.

دولوميت فوق العاده ريزبلور ( :(Dolmicrite
اين نوع دولوميت بر اثر دياژنز بلافاصله بعد از رسوبگذاري ايجاد شده است.


جدول 1- انواع دولوميت


1) رده بندي گرابو :
الف) کلسي رودايت Calcirudite (بيشتر دانه ها بيش از 2 ميلي متر)، آهك هاي درشت دانه كه اندازه دانه ها در حد گراول است.
ب) كلك آرنيت Calcarenite (بيشتر دانه ها بين 2 ميلي متر و 62 ميكرون)، آهك هاي متوسط دانه كه اندازه دانه ها در حد ماسه است.
ج) کلسي لوتايتCalcilutite (بيشتر دانه ها کمتر از 62 ميكرون)، آهك هاي ريز دانه كه اندازه دانه ها در حد سيلت و رس است.

2) رده بندي فولك:
عمدتاً بر اساس تركيب بوده و اجزا تشكيل دهنده را به دو دسته آلوكم ها و ارتوكم ها تقسيم كرده است.
اجزاء سنگ هاي آهكي عبارتند از :
&#-3850; آلوكم:
آلوكم عبارتند از دانه هاي تخريبي با منشأ درجا كه شامل دانه هاي اسكلتي و غيراسكلتي است.
•ذرات غير اسكلتي:
اين ذرات شامل اووئيدها، پيزوئيدها، پلت ها، اينتراکلست و اگرگات مي باشد.

oاووئيد، Ooide:
دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه اندازه آنها كمتر از 2 ميلي متر است و داراي يك هسته از جنس خرده هاي اسكلتي، پلت يا ذرات آواري از قبيل كوارتز مي باشند.
اووئيدها انواع متقارن و نامتقارن دارند. اووئيدي كه داراي يك لايه در اطراف هسته است Surficial ناميده مي شود. در اووئيدهاي نامتقارن ضخامت لايه ها در بخش زيرين اووئيد بيشتر است.
در محيط هاي رسوبي عهد حاضر اگر محور بلند آراگونيت مماس بر حلقه يا لايه زيرين قرار گيرد، ساختمان متحدالمركز Concentric تشكيل مي گردد ولي اگر اين محورها به طور عمودي نسبت به سطح زيرين قرار گيرد، فابريك شعاعي Radial Fabric به وجود مي آيد.
اووئيدهاي عهد حاضر داراي فابريك شعاعي هستند و در آبهاي با درجه شوري بالا و محيط هاي دياژنز تشكيل مي گردند. اووئيدهاي داراي فابريك شعاعي در محيط هاي آرام و كم انرژي و اووئيدهاي مماسي در محيط هاي پرانرژي تشكيل مي شوند. مواد و تركيبات آلي وسيله اي براي تشكيل فابريك شعاعي اووئيدها مي باشد. تركيب اووئيدها از آراگونيت، كلسيت كم و پرمنيزيم مي باشد و نسبت به زمان تغيير مي كند. زماني كه سطح آب دريا بالاست و كف اقيانوس در حال گسترش است، تغيير مي كند. از طرف ديگر زماني که عمل فرورانش پوسته صورت مي گيرد و اين عمل با دگرگوني سنگ ها و ايجاد CO2 همراه است و در محل باز شدن دو پوسته، بازالتها با آب تماس پيدا كرده و در نتيجه Mg2+ آب براي تشكيل كلريت مصرف مي شوند و نسبت Mg/Ca كم مي شود و لذا كلسيت كم منيزيم غالب است. اووئيدهايي كه آراگونيتي هستند تشكيل قالب هاي اووئيد را مي دهند.

oپيزوئيد :
دانه هاي كروي يا بيضوي شكل كه بزرگتر از 2 ميلي متر مي باشند.
اختلاف بين اووئيدها و پيروزئيدها علاوه بر اندازه آنها، در چگونگي تشكيل آنها نيز مي باشد. دو نوع پيزوئيد به نام هاي پيزوئيد جلبكي و پيزوئيد كاليچي شناخته شده اند.
پيزوئيدهاي جلبكي (آنكوليت) در محيط هاي كم عمق دريا با درجه شوري بالا تشكيل مي شوند. پيزوئيدهاي كاليچي (پيزوئيد وادوز) در مناطق نيمه خشك بالاي سطح ايستابي تشكيل مي گردد.

oپلوئيدها ( پلت ها ) :
دانه‌هاي كروي، بيضوي يا زاويه دار كه كوچكتر از 2 ميلي متر بوده و فاقد ساختمان داخلي اند. پلت ها معمولاً بر اثر فرآيندهاي دياژنتيكي از بين مي روند و ممكن است سنگ هاي آهكي بافت تجمعي يا لخته شده اي را نشان دهند كه تحت عنوان ساخت گروملوس خوانده مي شود.
تشکيل پلت به صورت هاي ذيل مي باشد :
oجانوران كرمي شكل كه در لجن آهكي زندگي مي كنند، مواد غذايي و آلي را مي بلعند. مواد گوارش يافته، به صورت (كلسيت دانه ريز و تيره) مي باشد و به نام فيكال پلت Fical ناميده مي شود. اين پلت ها نشانگر اندازه نوع جانور توليد كننده است وپلت مدفوعي ناميده مي شود. برخي از محققين منشأ پلوئيدها را نامشخص مي دانند.
oدانه كلسيتي (فسيل و غير فسيل) در بخش هاي كم عمق دريا، توسط جلبك هايي در سطح خارجي آنها زندگي مي كنند، تخريب شده و ميکريتي مي شوند (Micritization).
oپلت ها از تخريب سنگ هاي قديمي تر يا دانه هاي ميكريتي ايجاد مي شوند و پلت ليتيك ناميده مي شوند.

oاينتراكلست:
اينتراکلست به دانه هاي در حد ماسه يا بزرگتر داراي ساختمان داخلي كه از نظر بافتي شبيه خرده سنگ ها در سنگ هاي آواري هستند، اطلاق مي شود. اين دانه ها بر اثر شكسته شدن مواد سختي كه قبلاً در حوضه رسوبي تجمع حاصل كرده اند، تشكيل مي شوند. اينتراکلست ها نشان دهنده انرژي بالاي محيط و بالا آمدگي تكتونيكي مي باشند.


oگريپستون (اگرگات)Bahamite :
گريپستون (اگرگات) در اثر پيوستن خرده هاي اسكلتي، اووئيدها و پلت ها توسط سيمان به يكديگر تشكيل شده اند. اين دانه ها در محيط هايي كه براي مدت كوتاهي آشفته بوده و سپس براي مدت طولاني آرام مي باشد، تشكيل مي گردند. اين دانه ها در سنگ هاي آهكي قديمه غالباً يافت نمي شود.

•ذرات اسكلتي:
ذرات اسکلتي، ذراتي هستند كه در اثر فعاليت هاي متابوليكي موجودات زنده ترشح شده اند و از جنس كربنات كلسيم و سيليس مي باشند. خرده هاي اسكلتي كربنات كلسيم به 2 گروه در حد ماسه و گراول و خرده هاي دانه ريز كربنات كلسيم تقسيم مي شوند.
فراواني ذرات اسكلتي سيليسي به 3 عامل زير بستگي دارد:
oميزان توليد پوسته هاي سيليسي (فراواني دياتومه ها، راديولرها، اسفنج ها، داينوفلاژنها )
oفراواني اين پوسته ها نسبت به مقدار ذرات آواري و كربناته موجود از درياها
oانحلال پوسته هاي سيليسي در كف اقيانوس ها

استروماتوليت ها:
از تجمع جلبك هاي سيانو باكتري تشكيل مي شوند و ناحيه وسيعي را به صورت پوشش جلبكي مي پوشانند. بيشتر در نواحي بين جذر و مدي تا خارج جذر و مدي به صورت لايه هاي تيره و روشن وجود دارند.
استروماتوليت ها انواع مختلفي دارند. (مسطح، موج دار، گنبدي و ستوني) با افزايش انرژي محيط استروماتوليت ها از شکل لايه اي به شکل ستوني تبديل مي گردند.
استروماتوليت ها با لاميناسيون ضعيف و بافت توده اي را ترومبوليت Thrombolite مي نامند كه در نواحي بين جذر و مدي زيست مي كنند. استروماتوليت هاي مسطح يكي از شواهد رخساره هاي بالاي جذر و مدي هستند. كمبود استروماتوليت هاي گنبدي و ستوني در فانزوزوئيك خصوصاً در رخساره هاي كم عمق دريايي نرمال، به فعاليت هاي گريزينگ موجودات به ويژه شكم پايان نسبت داده مي شود.

&#-3850; ارتوكم :
ارتوكم ها شامل ماتريكس (عمدتاً ميكريت) و سيمان (‌معمولاً اسپارايت) هستند. اگر اندازه ذرات كمتر از 4 ميكرون باشد، ماتريكس يا ميكرايت و اگر اندازه ذرات بيش از 4 ميكرون (در حدود 10 ميكرون يا بيشتر ) باشد، به آنها اسپار يا سيمان مي گويند.

•گل آهكي (ميكريت) :
به ذرات آهكي كوچكتر از 4 ميكرون گفته مي شود. ميكريت همگن نيست و مستعد دگرساني و دياژنتيك مي باشد. منابع تأمين آن متعدد مي باشد و بخش اعظم آن از تخريب جلبك ها سبز تشكيل مي شود.
گل هاي آهكي كه مقدار بالايي آراگونيت دارند، حساسيت بيشتري به نئومورفيسم و تشكيل ميكرواسپار و سودواسپار خواهند داشت. اگر نسبت 2< Mg/Sr باشد، منشأ جلبكي و در صورتي كه بيش از 2 باشد، منشأ غير جلبكي را نشان مي دهند.
بر اين اساس 4 نوع سنگ آهك تشخيص داده مي شود :
آهك هاي نوع اول (I)، نوع دوم (II)، نوع سوم(III)، نوع چهارم (IV)
نوع I: نوع آلوكم دار اسپاري (محيط پرانرژي) که در آن آلوکم بيش از 50% به همراه سيمان ديده مي شود.
نوع II: نوع آلوكم دار ميكريتي (محيط كم انرژي ) که در آن آلوکم بيش از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود.
نوع III: آهك هاي ميكريتي كه معيار آن داشتن كمتر از 10 درصد آلوكم است (كم انرژي ). براي رده بندي دقيقتر بايد به تركيب و نسبت سيمان به ماتريكس و درصد آلوكم ها توجه نمود. بر اين اساس يا مقدار آلوكم در سنگ بيش از 10 درصد يا كمتر از 10 درصد است.
که در آن آلوکم کمتر از 10% به همراه ماتريکس ديده مي شود که به دو بخش تقسيم مي شود :
- آلوکم بين 1- 0% به همراه ماتريکس به نام ميکرايت Micrite ناميده مي شود.
- آلوکم بين 10- 1% به همراه ماتريکس Bearing Micrite ) + نام آلوکم (
برخي مانند اوواسپاريت و اينترااسپاريت بيشتر از اووميكريت و اينتراميكريت مشاهده مي شوند. بيوميكريت و بيواسپاريت هر دو در طبيعت معمولند.
- اگراندازه دانه بيش از mm 2 باشد پسوند رودايت اضافه مي شود.
- ديس ميكريت كه داراي حفره است، حفرات با كلسيت درشت بلور پر شده و حالت چشم پرنده اي نيز مي گويند كه نشان دهنده خروج گاز از سنگ است.
نوع IV : يا آهك هاي بر جا توسط موجودات ريف ساز مانند مرجان ها و بريوزوئرها ساخته مي شوند. اين سنگ ها را بنام بيوليتايتBiolitite مي نامند كه جزء سنگ هاي آتوكتون مي باشند. اين سنگ هاي معادل باندستون Boundstone در طبقه بندي دانهام مي باشند.


جدول 2- رده بندي سنگ آهك فولک

طبقه بندي كولوان:
اين طبقه بندي در حقيقت طبقه بندي كامل تر دانهام (برحسب بافت) مي باشد.
سنگ آهك از نظر ژنتيكي و نحوه تشكيل :
oسنگ آهك برجا که طي فرآيند شيميايي و بيوشيميايي در محل تشكيل به وجود مي آيند.
oسنگ آهك نابرجا که بافتي شبيه كلاسيك با منشأ شيميايي دارند.

● سنگ آتوكتونوس (برجا):
بايندستون :
فسيل هاي مسطح و تيغه اي شكل که به حالت فرشي ديده مي شوند.
بفلستون :
ساقه موجودات در محل رشد که باعث به تله انداختن رسوبات مي شود و به حالت غربالي ديده مي شود.
فريمستون :
فسيل هاي بسيار بزرگ به فرم توده اي که حالت چارچوب ساز دارد.

● سنگ آلوكتونوس ( نابرجا يا انتقالي ):
الف) بافت اوليه حفظ نشده (Crystallin carbonate) که قابل تشخيص نيست.
ب) بافت اوليه حفظ شده (قابل تشخيص)
I - مواد متشكله سنگ در هنگام رسوبگذاري بهم متصل مي باشندکه به آن بايندستون boundstone مي گويند.
II- مواد متشكله سنگ در هنگام رسوبگذاري متصل نيستند:




ماتريكس پشتيبان يعني دانه ها در ماتركيس شناورند كه به حالت شناور Float گفته مي شود. دانه به اجزاء در حد ماسه گفته ميشود اما قطعه بزرگتر از ماسه است و كلاست ناميده مي شود.
معادل اين سنگ ها پكستون، وكستون و مادستون در طبقه بندي فولك به صورت زير است.


جدول 3- طبقه بندي فولك و طبقه بندي كولوان

اگر سنگ آهك فقط از سيمان اسپاري تشكيل شود در روش فولك اسپاريت (Sparite) و در رده دانهام (امبري و كولوان) Crystallin ناميده مي شود.
سنگ آهك براساس آلوكم، گل آهكي ميكروكريستالين و سيمان اسپاري:
تيپ I - آلوکميکال اسپاري
تيپ Π- آلوکميکال ميكروكريستالين
تيپ Ш- ميكروكريستالين


بافت و ساخت سنگهاي آهكي:
با استفاده از بافت مي توان به ميزان انرژي تشكيل سنگ آهك پي برد.
وجود ماتريكس نشانگر انرژي كم و سيمان نشان دهنده انرژي زياد تشكيل است. انواع ساخت هاي رسوبي مشاهده شده در سنگ هاي آهكي به شرح زير مي باشد:

لايه بندي يا لاميناسيون:
علاوه بر تغيير اندازه و جنس بر اثر فشار انحلالي(لايه بندي كاذب) و تشكيل سطوح انحلالي (استيلوليت ها) تشكيل مي شود.

سطوح سخت (Hard ground):
سطوح سخت از ساخت هاي مخصوص سنگ هاي آهكي است كه سطوح سيماني شده هستند و در زير آب تشكيل مي شوند. در حقيقت هاردگراندها افقهاي سيماني شده همزمان با رسوبگذاري مي باشند كه در سطح يا دقيقاً در زير رسوب بوجود مي آيند و زماني كه ميزان رسوبگذاري كم باشد، تشكيل مي شوند. اين سطوح توسط موجودات حفاري شده اند. در اثر نفوذ و جانشيني آهن و فسفات رنگ اين سطوح قرمز يا تيره مي شود.
بطور كلي 2 نوع هاردگراند تشخيص داده شده است:
1-هاردگراندهاي با سطح سائيده شده يا صاف كه در مناطق كم عمق بوجود مي آيند.
2-هارد گراندهاي با سطح نامنظم كه در مناطق عميق دريا تشكيل مي شوند.
تشخيص هارگرادنها مهم است زيرا نشان دهنده سيماني شدن زيردريائي همزمان با رسوبگذاري مي باشند.



ساخت چادر سرخ پوستي(Teppe):
از اشكال مشخص در سنگ هاي آهكي قبل جذر و مدي است. تي پي ها عبارت از قطع شدگي لايه بندي به فرم تاقديس هاي كاذب مي باشد. اين ساخت به صورت برجستگي هاي تپه مانند در سواحل خارج از جزر و مدي و بين جزر و مدي تشكيل مي شود. اين ساخت ها در لايه هاي آهكي پيزوئيدار ايجاد مي شوند كه بيشتر به خاطر سيماني شدن و انبساط حاصل از سيمان تشكيل مي گردند.

سطوح كارستي قديمي (Paleokarst):
در اثر خروج آب لايه هاي آهكي و قرارگيري آن ها در معرض آب هاي جوي و فرآيند انحلال ايجاد مي گردند. اين ها با خاك هاي قديمي (Paleosoils) همراه هستند. اين ساختار در منطقه وادوز مشاهده مي شوند.

تخلخل درون ذره اي يا درون دانه اي (Intra granular porosity) & (Intra Particlar porosity) :
اين نوع تخلخل بيشتر در داخل دانه ها و بيشتر در سنگ هاي آهكي اسكلتي ديده مي شود عبارتست از حفرات اوليه كه داخل اسكلت موجودات بعد از مرگشان وجود دارد. به عنوان مثال بريوزوئرها، مرجان ها و نرمتنان عمدتاً اين نوع تخلخل را ايجاد مي كنند.

تخلخل پناهگاهي (Shelter):
حفره هايي هستند كه به صورت پناهگاهي در زير دانه هاي درشت باقي مي مانند به عنوان مثال وقتي صدف دو كفه اي يا براكيوپود به صورت محدب در رسوبات قرار گيرد، قسمت زير صدف به صورت حفره باقي مي ماند. اگر اين حفره توسط كلسيت ثانويه پرشود، بافت ژئوپتال را تشكيل مي دهدكه از روي آن مي توانيم به برگشته بودن يا عادي بودن لايه ها پي ببريم.


تخلخل درون شبكه اي حاصل از رشد موجودات Growth-Frame work:
بر اثر رشد موجودات زنده درون حوضه رسوبي در بين آنها بوجود مي آيد.
اين نوع تخلخل بيشتر درون رسوبات ريفي در زير اسكلت موجودات سازنده نظير ريف هاي استروماتوئيدها، جلبكي و مرجاني ديده مي شود.
حفرات استروماتا كتيس نوع ديگري از حفرات mm5-1 است که داراي سقف نامنظم، فاقد تكيه گاه و يك كف مسطح است و مشخصه ريف هاي مرجاني هستند. اين حفرات در اثر تخريب بخش هاي نرم موجودات ريف ساز بوجود مي آيند.

تخلخل بين بلوري(intercrystalline porosity) :
اين نوع تخلخل در دولوميت ها بيشتر وجود دارد، هنگامي كه كلسيت به دولوميت تبديل مي شود، حجم دولوميت 13% كمتر از حجم كلسيت است و به دليل كاهش حجم اين نوع تخلخل به وجود مي آيد.

تخلخل روزنه اي Fenestral:
اين نوع تخلخل به شكل عدسي، كروي يا بدون شكل به دنبال يكديگر قرار گرفته اند. اين حفرات بر اثر از دست دادن آب بين ذرات، تخمير جلبك ها در هنگام خشك شدن رسوبات حاصل شده اند. اين نوع تخلخل در سنگ هاي كربناته است. تخلخل روزنه اي به صورت حفرات نامنظم و بصورت لنزي كشيده و لوله اي شكل ديده مي شوند ودسته اي كه نامنظمند از حفرات هم اندازه تشكيل مي شود. بعضي از اين حفرات به صورت چشم پرنده هستند كه به آنها تخلخل چشم پرنده اي Birds eye مي گويند. انواع چشم پرنده اي در اثر بدام افتادن حباب هاي هوا توسط امواج كف آلود ساحلي در اثر تخمير مواد آلي و فتوسنتز جلبك ها به وجود مي آيند و شاخص نواحي بين جذر و مدي و بالاي جذر و مدي است.

تخلخل حفره ايVuggy:
اين نوع تخلخل در اثر انحلال قسمتي از سنگ حاصل مي شود. امكان دارد اين نوع تخلخل فابريك سنگ را قطع نمايد كه اين وجه تمايز آن از تخلخل قالبي است. اين نوع تخلخل عمدتاً در سنگ هاي كربناته است. اگر حفره خيلي بزرگ باشد، به آن تخلخل غاري Cavern مي گويند و اگر در اثر انحلال در طول شكستگي ها به صورت كانال در آمده باشد، به آن تخلخل كانالي مي گويند.

تخلخل قالبي Fabric & Pelmoldic :
اين نوع تخلخل در اثر انحلال خود دانه و يا آلوكم به وجود مي آيد مثلاً اگر يك فسيل كربناتي حل شود، قالب آن به صورت تخلخل باقي مي ماند.

تخلخل حاصل از شكستگي (Fracture):
تخلخلي كه بر اثر شكستگي سنگ ها به ويژه در مناطق تكتونيكي به وجود مي آيند. در سنگهاي آهكي تا حدودي سخت شده يا سيماني شده، ترك هاي ورقه اي و دايك هاي نپتوني تشكيل مي شوند.ترك هاي ورقه اي معمولاً حفراتي به موازات لايه بندي هستند كه داراي ديواره مسطح مي باشند. دايك هاي نپتوني لايه بندي را قطع نمود و ممكن است به طرف پائين تا چندين متر از يك سطح لايه بندي خاصي نفوذ نمايند.
ساخت هاي ديگري از قبيل رپيل مارك، فلوت كست و... نيز در سنگ آهك ها مشاهده مي شود.اين ساخت ها (تخلخل ها) به سه نوع Fabric selected (انتخابي توسط فابريك) و Non Fabric selected و Fabric selected or not تقسيم مي شوند.
تخلخل هاي بين ذره اي، درون ذره اي، روزانه اي (Fenestral)، حاصل از رشد (Growth Frame Work) و پناهگاهي از نوع انتخابي توسط فابريك هستند. تخلخل هاي حاصل از خشك شدگي، بارو، بورينگ (Boring) و تخلخل حاصل از برشي شدن هم مي شوند از فابريك تبعيت كند و هم نه. تخلخل شكستگي (Fracture)، كانالي و حفره اي جزء عدم تبعيت از فابريك مي باشند.
اين ساختمان شاخص مفيدي براي تعيين جهت بالاي لايه مي باشد.

اسفنج ها

اسفنج ها ساده ترين حيوانات پر سلولي هستند و به عبارت ديگر پست ترين و يا ابتدايي ترين جانوران پر سلولي اند. بطور کلي محيط زيست آنها آبي و غالبا دريايي بودند و به جسم خارجي متصل اند. بدن اسفنج ها شبيه يک کيسه تو خالي است که در قاعده به وسيله يک پايه يا بدون پايه به جسمي متصل شده است. ديواره آن پر از سوراخ هاي ريز است و از اين جهت به آنها " Porifera " مي گويند (داراي Fera + سوراخ Porous).  حفره مياني را اسپونگوسل گويند که خود از بالا توسط منفذي به نام اسکولوم (دهانه) به خارج باز مي شود. اسپونوگوسل در برخي از اسفنج ها بزرگ و عميق و در بعضي ديگر کوچک و کم عميق است. از نظر شکل بسيار متفاوتند و ممکن است به اشکال مختلف ، استوانه اي، منشوري، کروي، مخروطي، گلداني شکل، ديسکي شکل و... ديده شوند. برخي از آنها  داراي پايه کوتاه يا بلند هستند. شکل حيوا ن در برخي ثابت است و در عده اي ديگر ممکن است متغير باشد. ابعاد آن غالبا بين 1 ميلي متر تا 2 متر در قطر و ارتفاع تغيير مي کند. اسفنج هاي عهد حاضر اکثرا به رنگ خاکستري يا خرمايي کم رنگ ديده مي شوند اما گاهي به رنگ هاي قرمز روشن، آبي، بنفش و سياه نيز ديده شده اند.

بدن اسفنج شامل سه نوع سلول اصلی است :

1- سلول های پیناکوسیت

2- سلول های یقه دار : که با تاژک خود جریان آب را به داخل حفره بدنی هدایت می نمایند .

3- سلول های آموبوئید : که سلول های اسکلتی و سلولهای مربوط به تولید مثل سلولهای آموبوئید در یک ماتریکس با سلول های آزاد (ژل کلوئیدی ) قرار می گیرند .

 

اسفنجها را بر اساس ساختمان اسکلت درونی به 4 رده تقسیم می‌کنند :

1- رده اسفنجهای آهکی با اسپیکولهایی از جنس کربنات کلسیم مانند لوکوسولینا.

2- رده اسفنجهای شیشه‌ای با اسپیکولهای 6 محوری سیلیسی.

3- رده دمواسپونژیا متشکل از تارهای اسپونژین یا اسپیکولهای سیلیسی و یا هر دو.

4- رده اسکلرواسپونژیا با اسکلت داخلی آن مشابه با اسفنجهای معمولی.

 

ساختمان مجاری در اکثر اسفنجها ، بسیار پیچیده و دارای انشعابات زیادی است. مجاری با توجه به نوع انشعابات ، به سه گروه تقسیم می‌شوند:   آسکون - سیکون - لوکون

استخوان‌بندی

بدن نرم اسفنجها بوسیله اجسام ریز متعددی به نام سوزنه (اسپیکول) که به صورت بلورهایی در درون مزانشیم جایگزین شده‌اند نگهداری می‌شود. ترکیب شیمیایی اسپیکولها ، در انواع مختلف اسفنجها تفاوت دارد. در لوکوسولیناوسیفا ، از جنس کربنات کلسیم و در اسفنجهای شیشه‌ای ، از جنس سیلیس است.
اسپیکولها از نظر اندازه و شکل خارجی متفاوت هستند. برخی از آنها پیچیده‌اند. اسفنجهای حمام و برخی دیگر از اسفنجها دارای الیاف اسفنجی هستند. ترکیب شیمیایی این ماده مانند ناخن و پشم ، از جنس اسکلروپروتئین و کاملا در برابر آنزیمها مقاوم است.

تولیدمثل غیرجنسی

هرگاه قسمتی از اسفنج آسیب ببیند یا از بین رود، مجددا ترمیم می‌شود. قابلیت ترمیم در اسفنجها ، بسیار زیاد است. بطوری که هرگاه یاخته‌های بدن اسفنجی را کاملا از هم مجزا کنند و یاخته‌ها را مجاور هم قرار دهند، اسفنج دوباره به صورت اولیه خود در می‌آید. تکثیر بسیاری از اسفنجها از راه جوانه زدن است. جوانه ممکن است از تنه اصلی جدا شود و یا متصل باقی بماند که در این صورت به تدریج بر توده اسفنج افزوده می‌شود. اسفنجهایی که در آب شیرین زندگی می‌کنند، دارای جوانه‌های داخلی هستند.
تشکیل جوانه‌های داخلی ، اسفنجها را از شرایط نامناسب محیطی ، مانند سرما و خشکی مصون نگه می‌دارد. جوانه‌ها توسط ارکئوسیت‌ها که محتوی مواد غذایی هستند، احاطه می‌شوند و گاهی نیز غشایی مقاوم ومجهز روزنه ، را فرا می گیرد. در شرایط نامساعد که تنه اصلی اسفنج از بین می‌رود، جوانه‌ها آزاد می‌شوند. در شرایط مناسب برای رشد جوانه ، ارکئوسیت‌ها از میان میکروپیل دیواره مقاوم بیرون می‌آیند و تشکیل اسفنج جدیدی می‌دهند.

تولید مثل جنسی در اسفنجها

بعضی از اسفنجها مثل سیفا ، یک جنسی و برخی دیگر دو جنسی هستند. تخم و اسپرم ، از ارکئوسیتها مشتق می‌شوند. اندام تناسلی در اسفنج وجود ندارد. تخم درون مزانشیم باقی می‌ماند و بوسیله اسپرم ، اسفنج دیگری بارور می‌شود. ابتدا تخم بارور شده سه بار پی‌درپی تقسیم می‌شود و هشت یاخته جدید بوجود می‌آورد.
سطح تقسیم بعدی ، افقی است. هشت یاخته بزرگ ، اپیدرم را تشکیل می‌دهد و هشت یاخته کوچک ، کوانوسیتها را بوجود می‌آورد. این مرحله بلاستولاست و حفره داخلی بلاستوسیل نیز وجود دارد. پس از این مرحله لارو شناگر آزاد ، به نام آمفی بلاستولا بوجود می‌آید که به زودی ساکن می‌شود و پس از طی دوران رشد و نمو ، اسفنج بالغ را می‌سازد

دانلود کتاب کانی شناسی غیرسیلیکاتها برای موبایل

کتاب کانی شناسی غیرسیلیکاتها ترجمه مهین محمدی برای موبایل.

توضیحات:

این فایل به صورت jar میباشد و در اکثر گوشی های موبایل از جمله سونی اریکسون،نوکیاو... قابل اجرا میباشد.

کتاب الکترونیکی غیر سیلیکاتها

خصوصیات بلور شناسی هورنبلند

HORNBLENDE

General Formula:
(Na,K)0-1Ca2(Mg,Fe2+,Fe3+,Al)5(Si,Al)8O22(OH)2
Sample: AUPI-37 System:
Monoclinic
Euhedral Hornblende Phenocrysts
Numerous hornblende phenocrysts, exhibiting a range of pleochroic colours, euhedral shapes and two cleavages which intersect at 56-124°:.
Field of View = 2.7 mm, plane light
Euhedral Hornblende Phenocrysts
Note that the interference colour exhibited by the individual hornblende grains is masked to some degree by the dark colour of the grain.
Field of view = 2.7 mm, crossed polars
Block diagram showing the relationship between the crystallographic axes and the indicatrix axes.

Optical Properties

Colour
Pleochroism
distinctly coloured, shades of green, yellow-green, blue-green and brown
X = light yellow, light yellow green, light blue green
Y = green, yellow green, gray-green, brown
Z = dark green, dark blue-green, dark gray-green, dark brown
Form found as slender prismatic to bladed crystals, with a 4 or 6 sided cross section which exhibit amphibole cleavage at 56 and 124°, also as anhedral irregular grains
Relief
RI
moderate to high
nalpha = 1.60-1.70
nbeta = 1.61-1.71
ngamma = 1.62-1.73
Cleavage amphibole cleavages on {110} intersect at 56-124° fragment shape is controlled by cleavage
Birefringence
Interference Colours
0.014-0.034
usually upper first or lower second order, but may be masked by mineral colour
Twinning simple and lamellar twins on {100} are not uncommon
Interference Figure
Optic Sign
2VX
biaxial
positive or negative
35 - 130°
Optic Orientation X^a = +3 to -19°, Y = b, Z^c = +12 to +34°, optic plane = (010)
basal sections exhibit symmetrical extinction with the slow ray parallel to the long diagonal between the cleavages, longitudinal sections are length slow
Composition exhibits a wide range of compositions Alteration may be altered to biotite, chlorite or other Fe-Mg silicates
Occurrence common mineral found in a variety of geological environments, i.e. in igneous, metamorphic and sedimentary rocks Distinguishing Features cleavage and grain shape, inclined extinction, pleochroism

خصوصیات بلورشناسی مسکوویت

MUSCOVITE

General Formula:
KAl2(Al,Si3O10)(OH)2
Sample: PT-51 System:
Monoclinic
Muscovite Flakes
Elongated, colourless flakes of muscovite, in a pelite from the Grenville Supergroup, Central Metasedimentary Belt of the Grenville Province.
Field of view = 2.7 mm, plane light
Muscovite Flakes
The flakes of muscovite display the characteristic second order blue interference colour. Note that the muscovite flakes define the fabric in the sample, with all exhibiting an EW orientation.
Field of view = 2.7 mm, crossed polars
Block diagram showing the relationship between the crystallographic axes and the indicatrix axes.

Optical Properties

Colour
Pleochroism
colourless
non pleochroic
Form found as micaceous flakes or tablets with irregular outlines
Relief
RI
moderate positive
nalpha = 1.552-1.580
nbeta = 1.582-1.620
ngamma = 1.587-1.623
Cleavage perfect on {001}
Birefringence
Interference Colours
0.036-0.049
vivid second order blues and greens
Twinning rare
Interference Figure
Optic Sign
2V
biaxial
negative
30-47°
Optic Orientation parallel extinction, cleavage traces are length slow
Composition highly variable Alteration not generally altered
Occurrence common in a wide variety of metamorphic rocks, felsic igneous rocks and as detrital grains in sedimentary rocks Distinguishing Features colourless, parallel extinction, "birds-eye" extinction

خصوصیات بلور شناسی بیوتیت

BIOTITE

General Formula:
K2(Mg,Fe)3AlSi3O10(OH,O,F2)2
Sample: PT-104 System:
Monoclinc
Biotite Porphyrobalsts
Randomly oriented biotite porphyroblasts, exhibiting a range of pleochroic colours, in a pelite collected from the Meguma Group, Nova Scotia. Note the higher relief garnet grain in the lower left corner
Field of view = 4 mm, plane light
Biotite Porphyroblasts
The biotite porphyroblasts display a range of interference colours, and "bird's eye" extinction where the cleavge traces are parallel or nearly parallel to the polars (NS and EW).
Field of view = 4 mm, crossed polars
Block diagram showing the relationship between the crystallographic axes and the indicatrix axes.

Optical Properties

Colour
Pleochroism
typically brown, browhish green or reddish brown
distinctly pleochroic
Form tabular crystals parallel to {001} with a rough hexagonal shape, also as micaceous or tabular grains or grains with irregular outlines
Relief
RI
moderate to moderately high positive
nalpha = 1.522-1.625
nbeta = 1.548-1.672
ngamma = 1.549-1.696
Cleavage perfect cleavage on {001}
Birefringence
Interference Colours
0.03-0.07
up to third or fourth order, a strong mineral colour may mask the interference colour
Twinning rarely visible
Interference Figure
Optic Sign
2V
biaxial
negative
0-25°
Optic Orientation extinction is parallel or nearly parallel, with a maximum extinction angle of a few degrees. Cleavage traces are length slow.
Composition variable composition Alteration alters to chlorite, clay minerals, and/or sericite, iron-titanium oxides, epidote, calcite, and sulphides
Occurrence common in a wide range of igneous and metamorphic rocks and may be an important detrital mineral in sediments Distinguishing Features colour, pleochroism, "birds-eye" extinction, nearly parallel extinction

خصوصیات بلورشناسی الیوین

OLIVINE

General Formula:
(Fe,Mg)2SiO4
Sample: PT-96 System:
Orthorhombic
TITLE
DESCRIPTION
SCALE
TITLE
DESCRIPTION
SCALE
Block diagram showing the relationship between the crystallographic axes and the indicatrix axes.

Optical Properties

Colour
Pleochroism
usually colourless, darker colours correspond to higher iron content
non pleochroic
Form generally subequant anhedral grains or aggregates in intrusive and metamorphic rocks. Equidimensional or elongated euhedral grains in volcanics
Relief
RI
high positive
nalpha = 1.636-1.827
nbeta = 1.651-1.869
ngamma = 1.669-1.879
Cleavage not observed
Birefringence
Interference Colours
0.033-0.052
up to third order
Twinning not common
Interference Figure
Optic Sign
2V
biaxial
positive or negative
46-98°
Optic Orientation elongate grains have parallel extinction and may be either length fast or slow
Composition minor substitution of Mn, Zn, Ca, Ni, Cr or Al for Fe and Mg Alterationcommonly alters to iddingsite and chlorophaeite, which are really mixtures of various minerals which cannot be identified, and serpentine. Alteration progresses from the edge and along cracks
Occurrencepure Fo (Mg-rich) is restricted to metamorphosed carbonates, intermediate Fe-Mg olivine is common in mafic and ultramafic igneous rocks, Fe-rich olivine occurs in felsic rocks. Distinguishing Features high birefringence, distinctive fracturing, lack of cleavage, and alteration products.

سنگ شناسی دگرگونی

 

آمفيبوليت Amphibolites

نوعي سنگ دگرگوني با آمفيبول فراوان، به رنگهاي سبز روشن تا تيره و سياه است كه معمولا در اثر دگرگوني ناحيه‌ گابرو ( هورنبلند + پلاژيو كلاز ) به وجود مي‌آيد. آمفيبولها سختي زيادي داشته و بدليل مقاومت زياد در مقابل عوامل جوي جهت تزئين بنا به كار مي‌روند. از دگرگوني سنگ‌هايي با تركيب مختلف از جمله سنگ‌هاي حد واسط ، آهك‌ها و دولوميت‌هاي ناخالص ، مارن‌ها و حتي از آهك‌هاي خالصي كه تحت تاثير متاسوماتيسم سيليسي ؤ منيزيم و آهن قرار گرفته باشند بوجود مي‌آيد.

 

آمفیبولیت

مجموعه‌هاي چاپدوني ، بنه شور و تاشك در يزد ، اسفندقه، سيرجان، ده‌بيد ( صفاشهر ) ، اراك، گلپايگان، سبزوار، بشاگرد، خوي، تربت‌حيدريه، نمونه‌هاي از مناطقي هستند كه در آن‌ها آمفيبوليت شناسايي شده است.

 اكلوژيت Eclogite

دركيمبرليتها و بعضي از بازالتها، سنگهايي به صورت قطعات بيگانه ديده مي‌شود كه عناصر اصلي سازنده آن پيروكسن و گارنت قرمز است. اين سنگ خوش رنگ كه بلورهاي درشتي دارد و در دگرگوني‌هاي شديد ناحيه‌اي به وجود مي آيند . اكلوژيت يا پيروكنسيت خوانده مي‌شود. اكلوژيتها با چگالي3/4 تا 3/5 گرم بر سانتي‌متر مكعب در فشار زياد و اعماق پوسته يا گوشته فوقاني به وجود مي‌آيند، و از نظر تركيب شيميايي بسيار شبيه سنگهاي آذريني مانند بازالت و گابرو هستند . اكلوژيت‌ها تنها در شرايط بدون آب بوجود مي‌‌آيند از اينرو كاملا بي آب هستند.

 

اکلوژیت

در زون دگرگوني سنندج - سيرجان ( نيريز - گل گهر ) ، جنوب بيرجند ( مختاران ) احتمال وجود اكلوژيت وجود دارد ولي بطور مستند كه بر پايه‌ي مطالعات كامل سنگ‌شناسي ، كاني شناسي و ژئو‌شيمائي باشد، گزارش نشده‌اند.

اپيدوتيت

نوعي سنگ دگرگوني است كه در اثر فشرده شدن بلورهاي اپيدوت و كوارتز تشكيل مي‌شود و بيشتر در اثر دگرگوني گابرو به وجود مي‌آيد.

 

اپیدوتیت

 گنيس Gneisses

نوعي سنگ دگرگوني فولياسيون‌دار با نوارهاي موازي است كه طول كاني‌هاي سازنده آن مانند كوارتز و فلدسپاتها بين چند ميليمتر تا چندين سانتيمتر متغير است. گنيس در اثر تاثير شديد دگرگوني بر روي برخي از سنگ‌هاي رسوبي مانند ماسه سنگ‌ها و كنلگومرا‌هاي فلدسپات‌دار و يا سنگ‌هاي آذريني چون گرانيت‌ها و ريوليت‌ها حاصل میشوند. در مناطقي تحت تاثير دگرگوني‌هاي ناحيه‌اي قرار گرفته‌اند به وجود مي‌آيد. اين سنگ‌ها  پس از شيت فراوان‌ترين سنگ‌هاي دگرگوني سطح زمين به شمار مي‌روند.

 

گنیس

به گنيس‌هاي داراي منشا رسوبي پاراگنيس و به گنيس‌هاي داراي منشاء آذرين ارتوگنيس مي‌گويند.

در اكثر اوقات ، كاني‌هاي آهن و منيزيم‌دار ، به ويژه بيوتيت و هورنبلند كه از عمده‌ترين كاني‌هاي تيره رنگ گنيس به حسات مي‌آيند به صورت نوارهاي موازي ديده مي‌شوند. در نوعي از گنيس كه به نام گنيس چشمي معروف است كوارتز و فلدسپات به صورت چشم‌ها يا عدسي‌هاي درشت‌تري در متن سنگ ديده مي‌شوند.

 

بیوتیت

بر اساس تركيب كاني‌شناسي گنیسها مانند نوع كاني‌هاي كلريت ، ميكا ، سيلكات‌هاي آلومينيوم و .... مي‌توان تركيب شيميايي و كاني‌شناسي سنگ مادر و شرايط فيزيكي مؤثر در طول دگرگوني  را شناسايي كرده و مورد بررسي قرار داد.

اكثر اوقات كاني‌هاي آهن و منيزيم‌دار ، بويژه بيوتيت و هورنبلند كه از كاني‌هاي اساسي تيره‌ رنگ گنيس به حساب مي‌آيند به صورت نوار‌هاي موازي ديده مي‌شوند.

گاهي از انواع مقاوم و زيباي گنيس به عنوان سنگ نما در ساختمان‌سازي استفاده مي‌شود.

در بسياري از نقاط ايران مانند طرقبه در شمال مشهد ، جنوب دامغان ، شمال شرق يزد و در مسير كرمان انواع متفاوتي از گنيس‌ها مشاهده شده است.

گرانوليت Granulite

در فرانسه به آن لپتينيت مي‌گويند.

در دگرگونيهاي شديد نوع ناحيه‌اي و همبري، تحت تأثير فشار و حرارت زياد، سنگي فاقد شيستوزيته و كاملا بي‌آب به رنگ‌هاي گلي تا سبز به وجود مي‌آيد كه دانه‌هاي مساوي و نسبتاً درشتي داردو به نام گرانوليت معروف است.

منشاء اين سنگها ممكن است رسوبات رسي و يا سنگهاي آذرين اسيدي مانند گرانيتها باشد.

كانيهاي اصلي سازنده گرانوليتها عبارتند از كوارتز، فلدسپات، پيروكسن و گاهي گارنت.

 

گرانولیت

گرانوليت در سنندج - همدان - اراك - گلپايگان - نيريز - و بروجرد گزارش شده‌اند.

مرمر Marble

نوعي سنگ دگرگوني فاقد تبلور است كه تحت تأثير حرارت و فشار بر روي سنگهاي رسوبي مانند آهك‌هاي خالص يا ناخالص ايجاد مي‌شود.

در اثر اين دگرگوني بلورهاي ريزكاني‌ها‌يي چون كلسيت رشد مي‌كنند، و هر چه شدت دگرگوني افزايش بيشتري يابد كانيهاي درشت‌تري در سنگ به وجود خواهد آمد. رگه هاي موجود در سنگ مرمر مربوط به ناخالصي‌هاي سنگ آهك اوليه است. سنگ‌هاي مرمر معمولا تنها از يك نوع كاني مانند كلسيت با دولوميت تشكيل شده و داراي دانه‌هاي موزائيكي و درشتند . اين سنگ‌ها معمولاً در دگرگوني مجاورتي تشكيل مي‌ِشوند ولي در دگرگوني ناحيه‌اي نيز يافت گشته‌اند .

 

سنگ مرمر

در بسياري از مناطق ايران مانند مغرب شهر اروميه - ساغند يزد - حاشيه شرقي گرانيت شيركوه يزد - گرانيت جنوب لاهيجان حاشیه‌ي گرانوديوريت قصر فيروزه (مشرق تهران) آهكها به وفور ديده مي‌شوند.

 ميگماتيت

ميگماتيت به معناي اختلاط و ناهمگني است.

در برخي دگرگوني‌هاي شديد، سنگي مركب و ناهمگن به وجود مي‌آيد كه بخشهايي از آن به رنگ روشن بوده و ظاهراً شبيه گرانيت است و بخش ديگري از آن با رنگ تيره مانند گنيس‌هاي سرشار از كاني‌هاي آهن ، منيزيم و آلومينيوم به نظر مي‌رسد. اين سنگها كه گاه گسترش بسيار وسيعي دارند به نام ميگماتيت خوانده مي‌شوند.

ميگماتيت‌ها را معمولا بر اساس شكل ظاهري آن‌ها نامگذاري مي‌كنند (مانند فلبيتي = رگه‌اي ، نبوليتي = شبح و ابر مانند و غيره)

مجموعه‌ بند شورو ( در ساغند و اردكان يزد ) - مجموعه تاشك (در يزد -همدان - نيريز - اسفندقه- سيرجان -حاجي آباد و تكاب از جمله مناطقی هستند كه  ميگماتيتها به وفور در آن ديده مي‌شوند.

 

میگماتیت

 ميكاشيست

در دگرگوني‌هاي ناحيه‌اي در اثر دگرگون شدن سنگهاي رسي ميكاشيستها به وجود مي‌آيند. كوارتز و ميكاكاني اصلي سازنده‌ي آنها هستند كه با چشم غير مسلح نيز قابل تشخيصند. كاني ميكا كه به وفور در اين سنگها ديده مي‌شود عمدتاً در امتداد سطح تورق قرار گرفته است. اين امر موجب تورق آسان سنگ مي‌شود. مسكويت(ميكاي سفيد) مشخص كننده‌ي دگرگوني اين سنگ‌ها، در درجه‌ي ضعيف تا متوسط است و با افزايش درجه دگرگوني بيوتيت(ميكاي سياه) در اين سنگها ظاهر مي‌گردد. در تمامي ميكاشيستها، كاني فلدسپات به صورت دانه‌هاي ريز وجود دارد. گاهي بر اثر تغيير و تبديل ميكاشيست‌ها پليتي گرانيت به وجود مي‌آيد.

در بسياري مواقع ميكاشيست‌ها حاوي مقادير زيادي گارنت هستند.

 

در بسياري از مناطق ايران مانند كوه سنگي در مشهد، طرقبه، دامنه كوه بينالود، زاهدان، همدان و .... ميكاشيستها به وفور ديده مي‌شوند.

 ميلونيت Mylonites

تحت تأثير دگرگوني‌هاي كاتاكلاستيك يا ديناميكي، در اثر فشار شديد، سنگي دانه‌ريز كه معمولاً بافت لايه‌اي دارد به نام ميلونيت توليد مي‌گردد. در واقع در اثر خردشدن ذرات سنگ مادر تحت تأثير فشار شديد ناشي از دگرگوني، بدون تغيير تركيب شيميايي سنگ اوليه ، مقداري قطعات سنگي توليد مي‌شود كه اين قطعات توسط سيماني از بلورهاي دانه‌ريز مانند لكريت و سرسيت به يكديگر متصل مي‌گردند و سنگ ميلونيت را به وجود مي‌آورند.

در بررسي‌هاي ميكروسكوپي انجام شده بر روي اين سنگها اشكال و رگه‌هاي ناپيوسته‌اي شبيه به تاكي‌ليت كه نوعي شيشه‌ تيره رنگ آتشفشاني است ديده شده است . اين اشكال در اثر ذوب بخشهاي كوچكي از سنگ تحت تأثير دگرگوني ايجاد مي‌شوند و اشاره به حرارت شديد ناشي از اصطكاك در طي دگرگوني ديناميكي دارند.

 

میلونیت

بسياري از ميلونيت‌ها بافت ورقه‌اي دارند كه اندازه‌ي دانه‌ها ، رنگ و يا تركيب كاني شناسي هرورقه نسبت به ورقه‌ي مجاور متفاوت است. اين حالت در نتيجه‌ي جريان يافتن سنگ در حالت جامد حاصل مي‌شود.

گوني سنندج - سيرجان - اردكان يزد - حسن رباط موته اصفهان - جنوب لاهيجان - شيركوه يزد مي‌توان سنگ ميلونيت را مشاهده نمود.

 فيليت (Phyllites )

در اثر افزايش درجه حرارت، تداوم شرايط دگرگوني و يا تحت تأثير مولد سيال، سنگهاي اسليتي مي‌توانند به نوع ديگري از سنگهاي دگرگون شده به نام فيليت تبديل گرديدند.

فيليت سنگي است با بلور‌هاي درشت‌تر و فولياسيون مشخص‌تر از اسليت(سنگ لوح) كه به رنگهاي سبز، زرد، خاكستري،كبود و قرمز ديده مي‌شود. رنگ و جلاي اين سنگ به تركيب كاني شناسي آن مربوط مي‌گردد به عنوان مثال فيليتهاي داراي كاني مسكويت، رنگ روشن و جلاي نقره‌اي داشته و نمونه‌هاي حاوي كلريت با رنگ سبز و جلاي مخملي قابل تشخيصند.

نمونه‌هاي تالك‌دار مانند سنگ صابون جلاي چرب دارند و انواع پرگرافيت داراي رنگ خاكستري و جلاي فلزي بوده و دست را سياه مي‌كنند.

 

فیلیت

فيليت‌ها معرف رخساره‌ي شيت سبز(دگرگوني ناحيه‌اي) بوده ولي گاهگاهي در دگرگوني مجاورتي(به ويژه اگر در فيليت آندالوزيت و كرويريت ديده شود) نيز تشكيل مي‌شوند كه گاهي به نام اسليت لكه‌دار نيز خوانده مي‌شوند.

سطح تورق اين سنگ به علت فراواني كانيهاي ميكايي، نسبتاً براق بوده و جلاي ابريشمي دارد. كانيهاي سازنده‌ي فيليت سنگها عبارتند از ميكا، كوارتز، كلريت و ....، معمولاً فيليت‌ها را بر اساس كانيهاي همراه نامگذاري مي‌كنند مانند فيليتهاي گرافيتي، گرونا دار و غيره.

سنگ منشأ اين دسته از سنگهاي دگرگوني مي‌تواند سنگهاي رسي، توف، گدازه و ... باشد.

 

توف

مجموعه‌هاي دگرگوني واقع در شرق ماسوله، زون فليش شرق ايران(نهبندان ـ خاش)، ساغند در يزد،نمونه‌هايي از مناطقي‌اند كه مي‌توان سنگ فيليت را مشاهده نمود.

 كوارتزيت Quartzites

نوعي سنگ دگرگوني بسيار متراكم با درصد كوارتز بسيار زياد است كه بر اثر دگرگوني سنگهاي رسوبي پركوارتز مانند ماسه  سنگها، كنگلومراهاي كوارتزدار، چرت و ... به وجود مي‌آيد. فشردگي زياد كاني‌هاي سازنده اين سنگ و وجود سيمان سيلسي بسيار محكم در بين ذرات سازنده‌ي سنگ موجب مي‌شود كه در هنگام شكستن دانه‌ها نيز بشكنند و لبه‌هاي تيزي درسنگ ايجاد شود به دليل همين خاصيت در گذشته‌هاي دور قطعات تيز كوارتزيت به عنوان ابزاري براي دفاع و شكار مورد استفاده بشراوليه قرار مي‌گرفته است.

علاوه بر كوارتز كانيهاي ديگري چون ميكا، فلدسپات‌، گارنت و ... نيز مي‌توانند در اين نوع سنگ وجود داشته باشند كه البته بستگي به مواد ناخالص موجود در سنگ مادر دارد. مثلاً اگر جنس سيمان سنگ رسوبي كه كوارتزيت از دگرگوني آن ايجاد شده است آهك باشد پس از دگرگوني، كاني‌هاي كلسيت و يا دولوميت در سنگ خواهند شد.

 

رنگ كوارتزيت به رنگ ماسه‌سنگ و يا سنگ مادر آن بستگي دارد و معمولا بين سفيد تا خاكستري متغير است. اين سنگ در دگرگوني مجاورتي و يا ناحيه‌اي بوجود آمده و گاه نيز ممكن است حاصل متاسوماتيت باشد. ( كوارتزيت‌هاي ناشي از دگرگوني ناحيه‌اي داراي تورق مي‌باشند) .

در مجموعه‌هاي ‌دگرگوني واقع در شرق ماسوله - ساغند يزد - شاندر من - اسالم - مجموعه‌ي چابدوني و به شور در يزد سنگ‌هاي كوارتريتي قابل رؤيت هستند.

 شيست Schiste

شيست‌ها سنگ‌هاي دگرگوني متورقي هستند كه كاني‌هاي آن با چشم غيرمسلح قابل تشخيصند و بنابراين درجه‌ي دگرگوني آنها ازاسيليت‌ها و فيليت‌ها بيشتر است. وجود شيستوزيته و يا لينه آسيون از مشخصات اساسي اين سنگهاست. شيست‌ها از فراوان‌ترين سنگ‌هاي دگرگوني به شمار مي‌روند و بر اساس فراواني نوع كاني‌هاي برتر محتوي آن‌ها نامگذاري مي‌شوند ( مانند ميكا - شيست - كلريد شيست - گارنت شيست - تالك شيست و ..... )

شيست‌ها مي‌توانند از دگرگوني انواع متفاوت سنگ‌ها و رسوبات از جمله رسوبات رسي ، سنگ‌هاي كربناته ، سنگ‌هاي نيمه باز يك - باز يك و اولترابازيك در محيط‌هاي آبدار و خشك بوجود آيند.

برخي از شيست‌ها در اثر فرايند متاسوماتيسم و تاثير محلول‌هاي هيدروترمال بر روي سنگ‌هاي منيزيوم داري چون بازالت‌ها در حرارت‌هاي پايين شكل مي‌گيرند.

شيست‌ها در دگرگوني‌هاي ناحيه‌اي ، تدفيني و هيدروترمال بوجود مي‌آيند.

 

شیست

نوعي از شيست‌ به نام شيست آبي در اثر دگرگوني گريواكه‌ها ، بازالت‌هاي زير دريايي و سنگ‌هاي سري افيوليتي كه همگي با گودال‌هاي اقيانوسي در ارتباط هستند بوجود مي‌آيد. در اين نوع شيست حضور كاني‌هاي فشار بالا و چگال ، معرف شرايط و فشار زياد و حرارت كم حاكم بر محيط تشكيل آنهاست.

 سرپانتينيت

در اثر دگرگوني سنگهاي اولترامافيك در دماهاي نسبتاً كم، سنگي به رنگهاي سبز، زرد و قهوه‌اي با سختي سه به نام سرپانتيت به وجود مي‌آيد كه اساساً از سرپانتين ساخته شده است.

بسياري از اين سنگها حاوي كانيهاي اليوني، هورنبلند، گارنت و ... هستند.

سنگهاي سرپانتينت اغلب داراي لكه‌ها و خالهاي رنگي هستند و به صورت توده‌هاي متراكم و يا متورق ديده مي‌شوند.

اين سنگها به صورت رگه‌ در مناطقي كه تحت تأثير دگرگوني، بخصوص دگرگوني‌هاي مجاورتي قرار گرفته‌اند ديده مي‌شود.

 

سرپانتینیت

برخي از انواع سرپانتينت كه درخشندگي و جلاي زيادي دارد در جواهرسازي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. برخي از آنهابه عنوان سنگ تزئيني در ساختمان‌سازي بكار مي‌روند.

 اسليت Slate

در فرانسه آردواز و در فارس سنگ لوح نيز نام گرفته است.

اسليتها سنگهاي دگرگوني دانه‌ريزي هستند كه بلورهايشان با چشم غير مسلح قابل تشخيص نمي‌باشد و بر اثر دگرگوني خفيف رسوبات بسيار دانه‌ريز و سنگهاي رسوبي ايجاد شده و به راحتي به ورقه‌هاي نازكي تبديل مي‌‌گردند . اين سهولت در تورق پذيري حاصل قرار گرفتن كانيها‌‌‌ي بسيار دانه‌ريز ورقه‌اي (ميكا و كلريت) به موازات سطوح شيستوزيته است. گاه در برخي اسليتها دو يا چند سطح شيستوزيته متقاطع ديده مي‌شود كه معرف مراحل دگر شكلي مختلف سنگ است.

كانيهاي اصلي سازنده سنگ لوح عبارتند از كوارتز، مسكوويت، كلريت و كلسيت، كه گاهي با كاني تيره رنگ گرافيت همراه است. علاوه بر آن تورمالين، اپيدوت و .... نيز در اسليتها ديده مي‌شود.

 

اسلیت

حضور مقداري از عناصر خاص مي‌تواند سبب تغيير رنگ در اسليتها گردد چنانچه اكسيد آهن دو ظرفيتي به آن رنگ قرمز داده و اكسيد آهن سه ظرفيتي آن را به رنگ سبز در مي‌آورد. همچنين در اثر حضور مواد آلي، سنگ به رنگ تيره ديده مي‌شود در طبيعت معمولاً اسليتها به رنگهاي قرمز، سبز، ارغواني،قهوه‌اي، خاكستري و سياه مشاهده مي‌گردد.

در ايران، اسليتها در نواحي نهبندان، جنوب بيرجند، خاش در حد شرقي مرز ايران و پاكستان، جنوب مشهد، طرقبه و كوههاي طالش گزارش شده‌اند.

طبقه بندي فولک و ايراد هاي وارد بر آن ( به همراه چگونگي نامگذاري سنگها در اين طبقه بندي بطور کامل )

طبقه بندي فولک و ايراد هاي وارد بر آن ( به همراه چگونگي نامگذاري سنگها در اين طبقه بندي بطور کامل )

 

 

طبقه بندي فولک کربنات ها را به دو دسته آلوکم ها و اورتو کم ها تقسيم مي کند. آلوکم ها داراي دانه هاي اينتراکلست، اائيد، پلوئيد و قطعات فسيل است و اورتوکم ها تنها از ميکريت تشکيل شده اند. در حاليکه در طبقه بندي دانهام سنگ هاي کربناته بر اساس درصد دانه هاي موجود در سنگ به مادستون، وکستون، پکستون، گرينستون و باندستون تقسيم مي شوند.

فولک در سال 1995 سنگ هاي رسوبي آواري و شيميايي را تقسيم بندي کرده است. امروزه اين طبقه بندي توسط اکثر زمين شناسان به کار برده مي شود. بر طبق نظر فولک سنگ هاي رسوبي از سه بخش عمده تشکيل شده اند که به نسبت هاي متفاوت در سنگ موجود مي باشند اين سه بخش عبارتند از:

اجزاي تشکيل دهنده آواري

 

   اين نوع رسوبات از ذراتي تشکيل شده است که از تخريب و فرسايش مواد خشکي سرچشمه گرفته و پس از حمل در داخل حوضه رسوبي ته نشين شده است. براي مثال مي توان ذرات ماسه اي کوارتز، فلدسپات، کاني هاي سنگين ، کاني هاي رسي و.. را که از تخريب سنگ هاي قديمي به وجود آمده اند را نام برد.

اجزاي تشکيل دهنده آلوکميکال :


   آلو allo در زبان يوناني به معني غير عادي يا بيگانه مي باشد و در اين جا عبارت از رسوباتي است که منشا آنها شيميايي يا بيوشميايي بوده و درون حوضه رسوبي ته نشين مي شوند و بعد از ته نشين شدن دوباره به حرکت درآمده و رسوب مي کنند. بنابراين غير عادي بودن آنها به دليل حرکت مجدد و رسوب کردن آنها مي باشد براي مثال مي توان اووليت ها، خرده هاي اسکلتي ، پلت ها و اينتراکلست ها را نام برد.

اجزاي تشکيل دهنده ارتو کميکال:

 

ارتو ortho در زبان يوناني به معني واقعي يا عادي مي باشد و شامل رسوبات شيميايي است که درون حوضه رسوب کرده و بعد از عمل ته نشيني هيچ گونه حرکت و جابجايي در آنها صورت نمي گيرد. براي مثال مي توان کلسيت ريز بلور، لجن دولوميتي و همچنين کاني هاي جانشيني را نام برد.

 

سنگ ها در طبقه بندي فولک  :

 

فولک براساس نسبت درصد اجزاي تشکيل دهنده سنگ، سنگ هاي رسوبي را به پنج گروه تقسيم کرده است که با علايم اختصاري T، IA، IO، A و O نشان داده مي شوند.

 T  :  در جدول نماينده سنگ هاي آواري يا Terigenous از قبيل گل سنگ ها، ماسه سنگ ها و کنگلومراها مي باشد که در حدود 65 تا 70 درصد مقاطع چينه شناسي را تشکيل مي دهد.


 IA: نشان دهنده سنگ هاي آلوکميکال ناخالص يا سنگ هاي آواري ناخالص از قبيل شيل هاي فسيل دار و سنگ هاي آهکي اووليتي يا ماسه سنگ هاي فسيل دار مي باشد و اين گروه در حدود 10 تا 15 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهند.

 

 IO : نشان دهنده سنگ هاي ارتوکميکال ناخالص يا سنگ هاي شيميايي ناخالص مانند سنگ هاي آهکي ريزبلوردار است. اين گروه در حدود 2 تا 5 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهند.

 

   A: بيانگر سنگ هاي آلوکميکال مثل آهک يا دولوميت هاي فسيل دار، اووليت دار و يا اينتراکلست دار مي باشد و در حدود 8 تا 15 درصد از مقاطع چينه شناسي را اشغال مي کند.

 

O :   نماينده سنگ هاي ارتوکيکال همانند سنگ آهک ها يا دولوميت هاي ريز بلور، انيدريت و چرت مي باشد که در حدود 2 تا 8 درصد از سنگ هاي رسوبي را تشکيل مي دهد.

 

اشکالات طبقه بندي فولک


   فولک در طبقه بندي خود سنگ هاي پيروکلاستيکي و کربن دار را در نظر نگرفته است. و اين عامل باعث به وجود آمدن يک سري ايرادات و اشکالاتي در تقسيم بندي فولک مي شود. ولي در حالت کلي براي آسانتر شدن و کاربرد ساده تر ، زمين شناسان سنگ هاي رسوبي را به سه گروه اصلي آواري، شيميايي و بيوشيميايي و ولکاني کلاستيکي تقسيم کرده اند.   

فولک ماسه سنگها بر اساس درصد کاني‌هاي تشکيل دهنده سنگ تقسيم بندي کرده است. در اين طبقه بندي از مثلثي که در رئوس آن 3 حروف Q ، F و R نوشته شده است استفاده مي‌شود. قطب Q شامل انواع کوارتز و متا کوارتزيت بوده ، ولي شامل چرت نمي‌شود. قطب F شامل انواع فلدسپات پتاسيم يا سديم يا کلسيم به اضافه خرده‌هاي گرانيتي و گنايسي است.

قطب RF يا R شامل انواع خرده سنگ‌ها از قبيل چرت ، اسليت ، شيست ، خرده‌هاي ولکانيکي ، سنگ آهک ، ماسه سنگ و غيره مي‌باشد. در اين طبقه بندي درصد ماتريکس ، سيمان شيميايي ، گلاکونيک ، فسفاتها ، فسيل‌ها ، کاني‌هاي سنگين ، ميکا و ... در نظر گرفته نمي‌شود. بعد از تعيين مقادير Q ، F و RF در سنگ ، آنها را به درصد تبديل کرده و بعد از تعيين درصدها و محاسبه نسبت F/RF ، اسم سنگ را بدست مي‌آورند.


کوارتز آرنايت (Quartz arnite) : در اين نوع سنگ بايد مقدار Q بيش از 95درصد  ذرات اصلي سنگ باشد.

 

ساب آرکوز (Sabarkose) :   اگر بين 5 تا 25 درصد ذرات اصلي تشکيل دهنده سنگ در قطب F قرار گيرد و مقدار F بيشتر از R باشد، سنگ حاصله ساب آرکوز ناميده مي‌شود.

 

آرکوز (Arkose):   آرکوز عبارت از سنگي است که بيش از 25 درصد ذرات آن را فلدسپات تشکيل داده و نسبت بين F/RF از 1/3 بيشتر مي‌باشد.

در مورد آرکوز اطلاعات بيشتر را از اين لينک بگيريد


ليتارنايت (Litharnite):    ليتارنايت سنگي است که بيش از 25 درصد ذارت آن در قطب R بوده و نسبت بين F/RF از 3/1 کمتر است.

 

ليتيک آرکوز (Lithico arkose) :    در صورتي که نسبت F/RF بين 1/1 تا 1/3 باشد، سنگ را ليتيک آرکوز مي‌نامند.

 

فلدسپاتيک ليتارنايت   (Feldespatic litharnite):  اين واژه هنگامي بکار مي‌رود که نسبت F/RF بين 3/1 تا 1/1 باشد.


ساب ليتارنايت (Sublitarnite):    اگر بين 5 تا 25 درصد ذرات اصلي تشکيل دهنده سنگ از نوع خرده سنگ‌ها باشد و مقدار آنها از فلدسپات‌ها بيشتر باشد نام سنگ ساب ليتارنايت خواهد بود.


  
   تقسيم بندي‌هاي ريزتر سنگ‌هاي حاوي خرده سنگ


   اگر بعد از محاسبه نام سنگ يکي از اسامي ليتارنايت ، ساب ليتارنايت و يا فلدسپاتيک ليتارنايت باشد، مقدار خرده سنگ‌هاي موجود در سنگ را به درصد جديد تبديل کرده و به روي مثلث ديگري بر اساس اين درصد جديد مي‌توان نام سنگ را مشخص کرد. اگر جنس خرده سنگ‌ها از نوع ولکانيکي باشد، سنگ را ولکانيک آرنايت (Volcanic aernite) و اگر از جنس دگرگوني باشد، فيلارنايت (phillarnite) و اگر رسوبي باشد، سديمنت آرنايت يا سدآرنايت (Sediment arnite or Sedarenite) مي‌نامند.


  
   تقسيم بندي سد آرانايت‌ها

 
   اگر نام سنگ در قسمت سد آرانايت‌ها قرار بگيرد مي‌توان دو مرتبه مقدار خرده سنگ‌هاي رسوبي را به دو درصد جديد تبديل کرده و نام سنگ را بر روي مثلث ديگري مشخص نمود. اگر خرده سنگ‌ها بيشتر از نوع چرت باشد، سنگ را چرت آرنايت (Chert-arnite) و اگر بيشتر از نوع آهک باشد، کالک آرنايت (Calc-arnite) و اگر از جنس ماسه سنگي يا شيلي باشد، سنداستون آرنايت و يا شيل آرنايت (Sandstan-arnite or Shale arnite) مي‌نامند.

اطلاعات بیشتر و متن انگلیسی در ادامه مطلب

ادامه نوشته


ترکیب شیمیایی:سیلیکات آهن منیزیم،(Mg,Fe)2Sio4
رده:سیلیکات
زیر رده:نسوسیلیکات
گروه:اولیوین
کاربرد:به عنوان جواهرسنگ،مصارف صنعتی درماسه های دیر گدازو سایا،نوعی کانسنگ منیزیم و از نمونه های معدنی.
تنوع نمونه:نمونه های پریدوت
اولیوین ها در واقع یک سری هستند که از فالیت شروع شده و به فورستریت ختم میشود.فایالیت غنی از آهن با فرمول خالصورستریت ختم میشود.فالیت غنی از آهن با فرمول خالص Fe2Sio4 و فورستریت غنی از منیزیم با فرمول شیمیاییت غنی از منیزیم با فرمول شیمیاییMg2Sio3 . در این سری آهن و منیزیم می توانند جانشین یکدیگر شوند بدون آنکه تاثیر چندانی بر ساختمان بلوری داشته باشند. فایالیت بدلیل محتوای آهن دار آن ضریب شکست بالاتری دارد،سنگینتر و رنگ آن تیره تر از فورستیت است.در غیر این صورت تمایز این دو کانی از هم مشکل است وعملا تمام نمونه های آن هم حاوی منیزیم و هم حاوی آهن هستند.
اولیوین را با نامهای شیمیایی بسیاری می شناسند فایالیت و فورستریت علاوه برنامهای اصلی شان با نامهایی مانند کریزولیت ،زمرد شب وپریدوتیت نیز آورده می شوند . کریزولیت یک واژه آلمانی است که در مورد اولیوین جواهری به کار می رود.اما امروزه گاهی اوقات اولیوین سبز زرد کمرنگ را با این نام می شناسند.
اولیوین در سنگهای اتشفشانی اولترامافیک و نیز مرمر یافت می شود که از سنگهای اهک ناخالص تشکیل شده است.مافیک کلمه ای است که برای تعریف سنگهای اتشفشانی بارمحتوای آهن و منیزیم فراوان به کار برده می شود. این کانیهای دارای نقطه ذوب بالایی هستند. اولیوین از نخستین کانیهایی هستند که از ماگمای مافیک متبلور می شوند.برخی سنگهای الترامافیک تقریبا از الیوین تشکیل شده اند که به آنها دیونیت گفته می شود.
پریدوتیت ها ترکیب شیمیایی مشابهی با ماگمای ذوب شده در جبه زمین دارد . لذا پریدوتیت ها متداولترین سنگی هستند که به مقدار زیاد درزمین وجود دارد.
الیوین در بسیاری از شهاب سنگهای آهن-نیکل یافت میشودکه گاهی اندازه آنها به حدی است که 50 درصد حجم شهاب سنگها را تشکیل می دهد.
ویژگیهای فیزیکی
تنوع رنگ این نوع کانی از رنگی نزدیک به سبز زمردی گرفته تا سبز زرد کمرنگ که متداولتر است می باشد.این کانی همچنین بی رنگ ،قهوه ای تا تیره نیز یافت می شود.
جلا:شیشه ای
شفافیت:نیمه شفاف تا شفاف
سیستم بلوری :ارتورمبیک،m/2m/2m/2
نمود بلوری:به شکل تخته ای مسطح تا جعبه ای شکل است .این کانی بیشتر به صورت دانه هایی در شن های آبرفتی و بیگانه سنگهای دانه ای یافت در سنگهای غنی از منیزیم یافت میشود.
رخ:سطح رخ آن در دو جهت ضعیف و با زاویه 90 درجه که متفاوت از فایالیست ها می باشد.
شکستگی:صدفی
سختی:7-5/6
گرانش ویژه:تقریبا5/3در فورستریت و3/4 در فایالیت ها(گرانش بالای متوسط در کانیهای غیر فلزی
اثر خط:سفید
از دیگر ویژگیهای این کانی ضریب شکست ان است که 70/1-46/1میبا و دارای دو شکست است.
کانیها همراه شامل دیوپسید، اسپینل، پلاژیو کلاز، فلدسپار،کرومیت، هورن بلاند، سرپنتین، شهاب سنگهای آهن- نیکل و اوژیت است.
این کانی ها در جزیره Zagbargad در دریای سرخ دورتر از سوحل مصر، موگوک، میانمار( پیشتر آن را با نام برمه می شناختند) ، افریقای جنوبی، کوههای اورال ، پاکستان ، سوئد ، فرانسه، برزیل، آلمان ، مکزیک، ویکتوریا، استرلیا، چین، امریکا یافت می شود.

ده واقعه مهم جهان به روایت عکس های ماهواره ای

 

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس منهتن را بعد از حملات یازده سپتامبر نشان می دهد ۹.۱۵ دقیقه صبح گرفته شده است

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس اندونزی را بعد و قبل از سونامی نشان می دهد

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس به سه گردباد که همزمان بر روی چین مستقر هستند اشاره می کند

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس شهر باستانی انکوروات در جنگل های استوایی کامبوج را نشان می دهد سیستم های شهر و مزارع ساخته شده به خوبی قابل رویت هستند

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس جزیره نخل در دوبی را نشان می دهد زیر بنای این جزیره ۸۰ میلیون متر مکعب است این جزیره تماما ساخته بشر است و در آن پارک آبی سینماها مراکز خرید و…قرار دارد

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس واژگون شدن کشتی کروز را بوسیله طوفان نشان می دهد

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس سرازیر شدن نفت به ساحل لبنان را نشان می دهد

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس آتش سوزی عظیم ایجاد شده در جنگل های کالیفرنیا را نشان می دهد این آتش سوزی دلیل انسانی داشت

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

این عکس آتشفشان Ubinas در پرو زا نشان می دهد

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

ده واقعه مهم جهان با عکس های ماهواره ای

ویرانی ایجاد شده در پورتافارم زیمباوه

منبع: وب لاگ کاسپر

عکس ماهواره ای طوفان گونو

طوفان گنو

عکس های ماهواره ای زیبا از خورشید

 

 

 

 

  سنگ هاي رسوبي پر كامبرين ايران 
   
   
    سنگ هاي رسوبي پركامبرين البرز :
  
  
   قديمي ترين سنگ هاي شناخته شده در ايران در اين زون قرار دارد و با نام سازند كاهار شناسايي مي شود كه روي آن سازند بايندر ( در تكاب سازند قره داش) و سازند سلطانيه قرار مي گيرند .
  
  
  
  
   سازند كهر :
  
   برش الگو اين سازند در البرز مركزي و در اطراف كوه كهر در غرب سازند كرج و در ارتفاع 4000 متري توسط Dedual (1967) انتخاب شده است . در برش الگوي اين سازند شيل هاي ماسه دار ، ماسه سنگ هاي كوارتزي ، دولوميت و آهك بدبو مي باشد . ضخامت آن حدود 1600 متر مي باشد . چراكه مرز زيرين آن در هيچ جا رخنمون ندارد ولي در منطقه البرز گذر آن به سازند سلطانيه اكثرا گسله است ولي در مناطقي مانند شمال شرق فيروز آباد در جاده چالوس و شمال شرق تهران و شمال روستاي چپقلو و جنوب قره داغ در جنوب شرق زنجان گذر آن به سلطانيه تدريجي است (حمدي 1374) . سازند كهر تا شرق اروميه يافت شده است و از سمت شرق تا سمنان پيش مي رود . اين سازند در ايران مركزي در مناطقي مثل سو (Soh) واقع در جنوب كاشان – شمال اصفهان و گلپايگان گزارش شده است .
   رخساره سازند كهر يك درياي كم عمق مي باشد كه با توجه به وجود استروماتوليت ها محيط گرم و خشك و جذر و مدي تا فلات قاره را نشان مي دهد .
   سيل هاي اين سازند مي توان به استروماتوليت ها ، اثر فسيل ها و آكريتارك ها يي مانند Protoleis pharidium (Seger 1977) اشاره كرد كه مشابه با سازند (Bitterspring) استراليا و يا زمان ريفئن مي باشد .
  
   محيط رسوبي سازند كهر:
   * رخساره هاي آوراري و محيط هاي رسوبي در سازند كهر:
   1- رخساره ماسه سنگ ، سيلت استون و شيل مي شود و با نام رخساره A در اين سازند معرفي شده است وابسته به محيط هاي رودخانه اي مهآندري است.
   2- رخساره شيل ، سيلتستون و ماسه سنگ با عنوان رخساره B كه محيط آن را محيط دلتايي شناسايي كرده اند.
   3- رخساره شيل، سيلت استون و ماسه سنگ چرتآرنايت با عنوان رخساره C كه محيط بسيار آرام و منطقه دور از ساحل را نشان مي دهد.
   * رخساره كربناته و محيط رسوبي ان در سازند كهر:
   1- رخساره با نام D:
   الف) رخساره دولومادستون با فابريك لامينه اي:
   با ويژگي هايي مانند فابريك لامينه اي ، حفرات چشم پرنده اي و قالب كاني هاي تبخيري (بيشتر ژيپس و انيدريت) نشان از محيط ايجاد شده در آب و هواي گرم و خشك و موقعيت فرا جذر ومدي است.
   ب) باندستون استروماتوليت دولوميت شده:
   در اين محيط با وجود حضور استروماتوليت ها، فابريك چشم پرنده اي در اين بخش مي تواند نشان از زير محيط هاي فرا جذر و مدي و بين جذر و مدي باشد.
   ج) پلوئيد وكستون/پكستون دولوميتي:
   تشكيل دولوميت ثانويه و رخساره هاي به شدت چرتي شده نشان از يك محيط آرام با انرژي كم است.
   اثرهاي برجاي مانده از بافت نخستين و نوع و فراواني آلوكم يافت شده در آن نشان مي دهد كه رخساره ياد شده وابسته به محيط رسوبي تالابي است. موجود مقادير كم دانه هاي آواري در اندازه ماسه بسيار ريز تا سيلت نيز نشانگر نهشته شدن اين دانه ها در يك محيط كم انرژي انرژي است.
   ج) گرين استون اينتراكلست و اوييد دولوميت شده:
   وجود چنين بافت و تركيبي نشان از پيدايش اين رخساره در محيط رسوبي آبراهه هاي جذر و مدي و سدهاي االيتي است.
  

شكل1: مدل رسوبي رخساره كربناته سازند كهر در مناطق شمال سربندان و سمنان (جهاني 1373)


شكل2: مدل رسوبي رخساره هاي آواري بخش بالايي سازندكهر در منطقه سربندان و شهميرزاد(جهاني  1373)

ارائه دروس زمین شناسی به صورت power point

 

 

ارائه دروس زمین شناسی

منبع:http://powerpoint.pnu.ac.ir

 

ردیف 

نام درس

نويسنده دريافت فايل

۱  ژئوشيمي احمديان powerpoint   zip file
۲  ژئوشيمي اشراقي powerpoint   zip file
۳  سنگ شناسي آذرين احمديان powerpoint   zip file
۴  سنگ شناسي آذرين ال.. پور powerpoint   zip file
۵  سنگ شناسي آذرين قانعي اردكاني powerpoint   zip file
۶  سنگ شناسي آذرين ودگرگوني اله پور powerpoint   zip file
۷  سنگ شناسي دگرگوني احمديان powerpoint   zip file
۸  سنگ شناسي دگرگوني قانعي اردكاني powerpoint   zip file
۹  سنگ شناسي رسوبي ارزاني powerpoint   zip file
۱۰  سنگ شناسي رسوبي جليليان powerpoint   zip file
۱۱  شیمی عمومی محمدی پور powerpoint   zip file
۱۲  فتوژئولوژي دكترعلي لو/ خالقي powerpoint   zip file
۱۳  فتوژئولوژي اسدي نيا powerpoint   zip file
۱۴  فيزيك پايه ۱ رازقي زاده powerpoint   zip file
۱۵  فيزيك پايه ۲ رازقي زاده powerpoint   zip file
۱۶  كاني شناسي دكتر محمدي powerpoint   zip file
۱۷  كاني شناسي مقدسي powerpoint   zip file
۱۸  كاني شناسي دكتراترودي powerpoint   zip file
۱۹  كانيها و سنگهاي صنعتي دكترعلي لو/ خالقي powerpoint   zip file
۲۰

 كانه نگاري (مينرالوگرافي)

مقدسي powerpoint   zip file
۲۱  مكانيك خاك اسدي نيا powerpoint   zip file
۲۲  محيط هاي رسوبي دكتر بهرامي powerpoint   zip file
۲۳  محيط هاي رسوبي جليليان powerpoint   zip file
۲۴  نقشه برداري اسدي نيا powerpoint   zip file

ارائه دروس زمین شناسی به صورت power point-قسمت دوم

 

زمین شناسی

neboola.blogfa.com

منبع:http://powerpoint.pnu.ac.ir 

 

 

نام درس

نويسنده دريافت فايل

۱  آبهاي زير زميني محبي حسن آبادي

powerpoint  zip file

۲  آتشفشان شناسي اشراقي powerpoint   zip file
۳  اصول چينه شناسي دكتر كبريايي زاده powerpoint   zip file
۴  بلور شناسي اله پور

powerpoint   zip file

۵  بلور شناسي اتردي

powerpoint   zip file

۶  بلور شناسي نوري قانعي اردكاني powerpoint   zip file
۷  بلور شناسي نوري دكتر اترودي powerpoint   zip file
۸  بلور شناسي هندسي محمدي powerpoint   zip file
۹  پترولوژي محمدي powerpoint   zip file
۱۰  پترولوژي دكتر اترودي powerpoint   zip file
۱۱  تخمين وارزيابي ذخاير معدني دكتر حاج عليلو/مهندس خالقي

powerpoint   zip file

۱۲  تخمين وارزيابي ذخاير معدني نجف زاده

powerpoint   zip file

۱۳  چينه شناسي شيرازي powerpoint   zip file
۱۴  خاك شناسي ارزاني powerpoint   zip file

ارائه درس دیرینه شناسی به صورت power point

 

زمین شناسی

neboola.blogfa.com

 

نام درس

نويسنده دريافت فايل

۱

 ديرينه شناسي شعبانيان

powerpoint   zip file

۲  ديرينه شناسي1 رشيدي powerpoint   zip file
۳  ديرينه شناسي1 دكتر كبريايي زاده powerpoint   zip file
۴  ديرينه شناسي1 موسوي نيا powerpoint   zip file
۵  ديرينه شناسي2 رشيدي powerpoint   zip file
۶  ديرينه شناسي2 شعبانيان powerpoint   zip file
۷  ديرينه شناسي2 موسوي نيا powerpoint   zip file